خلاصه داستان :
بابو و مالک دو دوست صمیمی که در شهری کوچک زندگی می کنند، روزی تصمیم میگیرند به شوخی چیزی را بدزدند. آنها دستگیر می شوند، پدر مالک برای آزاد کردن او کمکش می کند. اما بابو کسی را ندارد که به سراغش بیاید. پس به مرکز نگهداری نوجوانان فرستاده می شود. چند سال بعد مالک به مامور پلیس تبدیل شده و بابو به خاطر ارتکاب جرم به زندان می افتد.خلاصه داستان :
راوی تنها پسر یک خانواده ثروتمند، عاشق همکلاسی خود می شود. اما وقتی می فهمد او قرار است مادرخوانده اش شود شوکه می شود. پدرش به خاطر راوی خود را کنار می کشد تا دو جوان به یکدیگر برسند. چند ماه بعد راوی متوجه رازهای مخفی زندگی همسرش می شود و وقتی با واقعیت روبرو می شود که پلیس همسرش را به جرم قتل دستگیر می کند.خلاصه داستان :
خلاصه داستان :
خلاصه داستان :
پسری پولدار که عاشق دختری کولی شده و میخواهد از او خواستگاری کند اما رقیش برایش دردسرهایی درست میکنید تا دختر را ...خلاصه داستان :
مردی با برادرش به مشکلات زیادی بر میخورد، برادزش می خواهد با زنی ازدواج کند که او عاشقش است ..